پس انداز کردن (وَ ثا) یخنی نهادن. ذخیره کردن. اندوختن. پس دست نگاه داشتن. پستائی کردن. پس افکندن. اذّخار ادامه... یخنی نهادن. ذخیره کردن. اندوختن. پس دست نگاه داشتن. پستائی کردن. پس افکندن. اذّخار لغت نامه دهخدا
پس انداز کردن ذخیره کردن صرفه جویی کردن ادامه... ذخیره کردن صرفه جویی کردن تصویر پس انداز کردن فرهنگ لغت هوشیار
پس انداز کردن ((~. کَ دَ)) ذخیره کردن، صرفه جویی کردن ادامه... ذخیره کردن، صرفه جویی کردن تصویر پس انداز کردن فرهنگ فارسی معین
پس انداز کردن اندوختن، ذخیره کردن، صرفه جویی کردن ادامه... اندوختن، ذخیره کردن، صرفه جویی کردن فرهنگ واژه مترادف متضاد