جدول جو
جدول جو

معنی پس انداز کردن - جستجوی لغت در جدول جو

پس انداز کردن
(وَ ثا)
یخنی نهادن. ذخیره کردن. اندوختن. پس دست نگاه داشتن. پستائی کردن. پس افکندن. اذّخار
لغت نامه دهخدا
پس انداز کردن
ذخیره کردن صرفه جویی کردن
تصویری از پس انداز کردن
تصویر پس انداز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پس انداز کردن
((~. کَ دَ))
ذخیره کردن، صرفه جویی کردن
تصویری از پس انداز کردن
تصویر پس انداز کردن
فرهنگ فارسی معین
پس انداز کردن
اندوختن، ذخیره کردن، صرفه جویی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اندازه چیزی را بنظر تعیین کردن، چیزی یا کسی را بدقت نگریستن از نظر گذرانیدن: سر تا پای او را ورانداز کرد
فرهنگ لغت هوشیار